حبیب! حواست به آقامان باشد .

 گرد و غبارِ نبرد که فرونشست، امام به بالینش آمدند. « پروردگارت تو را رحمت کند، ای مسلم بن عوسجه » این جمله امام را که شنید، چشمانش را باز کرد.

حبیب بن مظاهر نزدیکش بود. با دست به امام حسین (علیه السلام) اشاره کرد و گفت : ای حبیب، تو را وصیت می کنم به این آقا، باید خود را فدای او کنی.
- حبیب بن مظاهر : به خدای کعبه سوگند، همین کار را می کنم.

ساعتی نگذشت که به وصیت دوستش عمل کرد.

نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص333.

 خدایا، دوستانی نصیبم کن که مرا به امام زمانم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک کنند .

به کانال ما در ایتا بپیوندید : pedaremehraban@


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Grimarlon سپیدار بازسازی ساختمان قدیمی خدمات سئو و بهینه سازی سایت گیم.ویدیو. موزیک و غیره ..... سرطان نوشت معلم وب اساتيد و معلمان و دانش آموزان ايران اسلامس تولید و پخش پوشاک مردانه | عمده فروشی پوشاک اقایان